یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد