تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو