هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...