شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

رو دست تو کسی نیومده

دست بالای دست زیاده اما
رو دست تو کسی نیومده
مرد داریم تا مرد ولی تو دنیا
رو دست تو کسی نیومده

دستم رو می‌گیری تو راه و بیراهه، دست خدا
با دست لطف تو راه عشق کوتاهه، تا کربلا

دست من و علمت، کم من و کرمت
می‌بری با یه نگات، دلمو تا حرمت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دست رو دست نذاشتی یک‌دم حتی
رو دست تو کسی نیومده
دستت رسیده به عرش اعلی
رو دست تو کسی نیومده

می‌گفتی: دست من افتاده، یاری کن، ای مشک من
تا خیمه، راهی نیست، آبروداری کن، ای مشک من

دست و من و سر من، فدای سر حسین
دست منو می‌گیره، دست مادر حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو جنگاوری شبیه مولا
رو دست تو کسی نیومده
شمشیر می‌زدی می‌گفتن: سقا!
رو دست تو کسی نیومده!

آغاز و پایانی، تو جان و جانانی، صاحب علم
رزم تو طوفانی، تو مرد میدانی، صاحب علم

وقتی می‌زنی قدم، آرومه دل حرم
دل نمی‌بُریم ازت، به علم تو قسم