شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نگاه آخر

دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است

چقدر عمر عزیزت به افتخار گذشت!
چقدر عمر من اما به غم هدر شده است

تو هر چه داد زدی، در کسی اثر نگذاشت
صدا نزن پدرم! گوش شهر کر شده است

چقدر چشم تو در انتظار وا مانده‌ست!
چقدر چشم تو از انتظار تر شده است!

تبسم تو صمیمی و ساده و زیباست
نگاه آخر تو گرچه مختصر شده است...

شهید نام بزرگی‌ست، کوچه می‌داند
همیشه کوچه به این نام مفتخر شده است...