در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند