با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
شبی که مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود