شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

شاعران انقلاب و احیای رباعی

رباعی از قالب‌هایی بود که به دست شاعران نسل انقلاب احیاء شد، با سخنانی تازه و رنگ و بویی خاص. اما رباعی‌های حسن حسینی موقعیتی خاص در شعر آن دوره دارد و تأملی ویژه می‌طلبد.
نقش حسن حسینی در بازنگری این قالب و به‌روز ساختن آن انکارناپذیر است. این را هم کمیت رباعی‌های این دفتر تأیید می‌کند و هم کیفیتشان. این رباعی‌ها نیز همانند غزل‌ها از تصویرها و عناصر رایج و عام در شعر آن دوره خالی نیست، ولی آنچه به بعضی‌شان کیفیتی خاص می‌بخشد، کشف‌هایی شاعرانه است. چنان‌که گفتیم، این شاعر بیشتر در چنین فضاهایی موفق است:
آنان که زبان عشق را می‌دانند
لب‌بسته سرود عاشقی می‌خوانند
با رفتنشان ترنّم آمدن است
خورشید غروب کرده را می‌مانند
دربارۀ رباعی‌های حسینی دو نکته گفتنی می‌نماید. اول اینکه رباعی‌های بعدی- که بیشتر در کتاب رباعی امروز به کوشش محمدرضا عبدالملکیان گرد آمده است- به طور آشکار بر رباعی‌های کتاب«همصدا با حلق اسماعیل» برتری دارد. مثلاً این را ببینید که از بهترین‌های آن دوران در این قالب است:
هرچند که از آینه بی‎‌رنگ‌تر است
از خاطر غنچه‌ها دلم تنگ‌تر است
بشکن دل بی‌نوای ما را ای عشق!
این ساز شکسته‌اش خوش آهنگ‌تر است
نکتۀ دیگر اینکه چه در آن هنگام و چه بعد از آن، یک‌گرایش غالب در رباعی‌سرایی وجود داشته است: استفاده از یک عبارت محاوره‌ای یا تکیه‌کلام یا ضرب‌المثل عامیانه در مصراع چهارم، یعنی نقطۀ اوج؛ چنان‌که در این مصراع‌های چهارم از دیگر رباعی‌سرایان آن دوره می‌بینیم:
ای دل! دستت برای من رو شده است (سهیل محمودی)
مشتاق زیارت تو بودم ای مرگ (علیرضا قزوه)
من با نظر عشق موافق بودم (وحید امیری)
کاربرد این شگرد، که در دهۀ شصت به شکلی متعادل و با بسامدی معقول بود، در سال‌های بعد گاهی چنان شدت یافت که به مهم‌ترین هنرمندی در رباعی‌سرایی بدل شد. ولی جالب این است که بهترین رباعی‌های حسن حسینی آن‌هایی است که از این ویژگی به‌دور است و بیانی فاخر و غیرمحاوره‌ای دارد:
 ای دست تو سازندۀ دل‌های بزرگ!
ای عشق، نوازندۀ دل‌های بزرگ!
من منتظرم تو را  که تشریف غمت
داغی است برازندۀ دل‌های بزرگ
این می‌تواند برای جوانانی که فقط به همان دستگیره چنگ انداخته‌اند آموزنده باشد.

درباره شاعر