شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

اِستَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة

می‌سوزم از داغِ خشکی لبات
می‌سازم از خاکا گهواره برات
بخواب گل رباب
شرمنده شد از لب‌های تو فرات
تا محشر می‌خونه لالایی برات
بخواب گل رباب

بعد از تو، قرارم از دستم رفت
که می‌بینم گهواره‌ت، شبیه قبره
از خون گلوت وضو می‌گیرم
دلم گرفته وقتِ نماز صبره

رفته از دست، حالا صبر بابات
وَاسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة

«الله اکبر، دیگه ندارم یار و یاور
پسرمو لب‌تشنه کشتن، بی‌قرارم از داغ اصغر»

سبک

آثار سروده شده به این سبک

یوسف رحیمی

بارون نیست می‌باره، اشکای منه
لبخندت قلبم رو آتیش می‌زنه