شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

إقرَأ بِاسمِ رَبِّک

عصر تاریکی، عصر ظلمت بود
ظلمت دنیا، بی‌نهایت بود
دنیا محتاجِ نور رحمت بود

آخر تابید نور رحمت خدا
جبریل اومد، روی لب‌هاش این نوا:
«إقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ یا مصطفی»

بخون به نام پروردگارت
تا دنیا نور ایمان بگیره
بخون که این دنیای غریبی
عطر بهار قرآن بگیره

«یا حبیب‌الله، نبی‌الله، رسول‌الله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فصل دلتنگی، فصل غربت بود
دلا بی‌رحم و، بی‌مروت بود
دنیا محتاجِ مهر و رأفت بود

نازل می‌شه آیۀ مهر و صفا
جاری می‌رشه رحمت بی‌انتها
«إقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ یا مصطفی»

بخون به نام ربِّ رحیمت
تا دنیا عطر رحمت بگیره
بخون تا که با عطر کلامت
دنیا شمیم جنت بگیره

«یا حبیب‌الله، نبی‌الله، رسول‌الله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلا آشفته، دلا حیرون بود
همۀ فصلا، که زمستون بود
دنیا محتاجِ عطر بارون بود

تا می‌باره بارون لطف خدا
دارن میان فوجی از فرشته‌ها
«إقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ یا مصطفی»

بخون به نام یکتاخدایی
که از همه عالم بی‌نیازه
مُحَوّل الاحوال دل ما
همیشه و هر دم چاره‌سازه

«یا حبیب‌الله، نبی‌الله، رسول‌الله»