اباالایتام

ندارن تاب و قرار ندارن صبر و شکیب
يتيما منتظرن برسه مرد غریب

ندارن قوتی به جز گریه برای سحری
تا سحر منتظرن اما چرا نیست خبری
از آقایی که نگاش بود پُرِ مهرِ پدری

حالا دیگه آروم آروم، داره می‌شه معلوم
اون آقای مظلوم، مولا علی بوده
یار یتیمای معصوم، حامی واسه محروم
اون آقای مظلوم، مولا علی بوده

اباالایتامه مولا مولا
نور چشمامه مولا مولا
آخه آقامه مولا مولا

 «یا علی مولا، مولا مولا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشماشون کاسهٔ خون توی دست کاسهٔ شیر
اومدن پشت در خونهٔ نعم الامیر

اومدن سر بذارن رو شونه‌هاش زاری کنن
اشک دلتنگی رو از توی چشا جاری کنن
اومدن واسهٔ زخمای علی کاری کنن

داره می‌شه چشا دریا، داره می‌ره مولا
غوغاست توی دل‌ها، از غم‌های کوفه
بابای همه یتیما، داره می‌ره مولا
خونه دلش اما، از فردای کوفه

می‌بینه مولا، ای وای ای وای
اسیره اینجا، ای وای ای وای
زینب کبری، ای وای ای وای

 «آه و واویلا، ای وای ای وای»