شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

به نگاه تو مدیونم

یه لحظه هم تصورش سخته برام
دنیایی که تو اون ولای تو نبود
زندگی من به چه کاری میومد؟
اگر که هر نفس برای تو نبود

به دعای تو محتاجم، به نگاه تو مدیونم
عشقتو تو دلم کاشتی، ممنونم، ممنونم
من و شیعۀ تو بودن، من و راهتو‌ پیمودن
معلومه که دوسم داشتی، ممنونم، ممنونم

«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کنارش ساده گذشتیم همیشه
خدایی خیلی حرفه، درد دل با چاه
فدات بشم که تکیه‌گاه عالمی
ولی برا غمت نداری تکیه‌گاه

داری رو سر ما سایه، خودت اما غریب موندی
من فدات بشم آقایِ مظلومم، مظلومم
بی تو هر نفس از عمرم، به غم و بلا محکومم
ولی وقتی باهام باشی، آرومم، آرومم

«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راز شب قدره ولایت علی
ولایتی که اعتبار ما شده
می‌افته به دام تباهی اونی که
یه لحظه از راه علی جدا شده

تو حقیقت دنیایی، پناه ما تو عقبایی‌
نمی‌ذاری بشم غرقِ تنهایی، تنهایی
غم شیعه غمت بوده، پناهش حرمت بوده
هوامونو داری از بس آقایی، آقایی

«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین»