شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

حسنت رو تنها نزار‌

نه دلشو دارم ازت جداشم
نه می‌تونم این حالتو ببینم‌
خودت بگو، چی به صلاحه‌

با نگاهت از من قرارو‌ بردی
غصۀ من و آینده‌مو خوردی
چه روزایی‌، بی تو تُو راهه

من یه نوجوونم‌
حساسم‌ به تو مادر‌
پیداس از نگاهم‌
احساسم‌ به تو مادر

فقط بمون، حسنت رو تنها نذار‌
فقط بمون‌، نباشی می‌شم بی‌قرار
فقط بمون‌، شده چشمام‌ ابر بهار

«یا زهرا، مادر مادر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بمون و شب و روز بازم دعام کن‌
برای نمازای صبح صدام کن‌
اگه بری‌، می‌شکنه قلبم

بمون و بهم یاد بده چجوری‌
زندگی کنم تو اوج صبوری‌
جراحتا‌‌ت، خوب میشه کم کم

حتی یک نفس رو
بی یادت سر نکردم
فکر نکن کوچیکم
من دیگه یه پا مَرد‌َم

فقط نرو‌، همینه اوج خواهشم‌
فقط نرو، قربون‌ تنهاییت بشم
فقط نرو، هرچی که گفتی رو چِشَم‌

«یا زهرا، مادر مادر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از تو یاد گرفتم عشق ولی رو‌
جون دادنِ پای اسم علی رو‌
منم می‌شم، یار ولایت

از تو یاد گرفتم صبر و جهادو‌
 تحمل بار رنج زیادو
تویی تو معنای شهادت

چشماتو می‌بندی‌
دنیامون می‌شه تاریک
با نبودن تو
مرگ من می‌شه نزدیک

فقط نرو، همه کارا‌ باشه با من‌
فقط نرو، نرو مادر جان‌ِ حسن‌
فقط نرو، جانِ من حرفش رو نزن

«یا زهرا، مادر مادر»