شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

آیه‌های انقلاب

این طرفه‌مردانی که خصم خوف و خواب‌اند
بر حلق ظلمت خنجر تیز شهاب‌اند

بر خاک می‌غلتند و گل می‌روید از خاک
روح بهاران، شوکت باران و آب‌اند

نیلوفر عشق‌اند و با شوق شهادت
گرد نهال سبز حق در پیچ و تاب‌اند

نازم وقار سرخشان را، این عزیزان
زخم زبان دشنه را با خون جواب‌اند

جوشنده‌رودی پاک از سرچشمۀ خلق
سوی لقاء‌الله جاری با شتاب‌اند

بر گردهٔ شب‌باوران و شب‌پرستان
شلاّق سرخ آذرخش اضطراب‌اند

از نسل سرخ سربداران سلحشور
نام‌آوران خطهٔ دار و طناب‌اند

یار وفادار رسول عصر خویش‌اند
عماروَش، بوذرمنش، حیدرمآب‌اند

بغض‌گدازان هزاران نسل دربند
آتش‌فشانِ شیعه را خشم مذاب‌اند

در جاده‌های سربی رزم شبانگاه
چابک بُراق برق را پا در رکاب‌اند

شعر بلند جان‌فشانی در شب رزم
منظومهٔ بی‌انتهای آفتاب‌اند

با عزم اینان، مکرشان نقش بر آب است
سقانمایانی که هم‌دست سراب‌اند

در اوج ایمان پاسدار نهضت حق
شأن نزول آیه‌های انقلاب‌اند