شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

امید رحمت

بر آستان درِ او، کسی که راهش هست
قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست

به راستی سر از این دام‌گاهِ دامن‌گیر
کسی بَرد که ز توفیق او پناهش هست...

مقدسا و خدایا! به حقّ راهروی
که از هدایت خاص تو انتباهش هست...

به بوی لطف تو می‌آید «اوحدی» بر تو
امید رحمت و آمرزش الهش هست

در آن زمان که تو بر نامۀ سیه بخشی
بر او ببخش، که بس نامۀ سیاهش هست

ز خرمن عمل نیکش ار چه نیست جُوِی
ز شرم بی‌عملی گونۀ چو کاهش هست

بر آتش دل او گر گواه می‌خواهی
ز گرمی نفَس خویشتن گواهش هست