برخیز!

وقتی عدو به روی تو شمشیر می‌کشد
از درد تو تمام تنم تیر می‌کشد

طاقت ندارم این همه تنها ببینمت
وقتی که چلّه چلّه کمان تیر می‌کشد

این بغضِ جان‌ستان که تو بی‌کس‌ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می‌کشد

ای قاری همیشهٔ قرآن آسمان
کار تو جزء جزء به تفسیر می‌کشد

این‌که زِ هر طرف نفست را گرفته‌اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می‌کشد

برخیز! ای امام نماز فرشته‌ها
لشکر برای قتل تو تکبیر می‌کشد