شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

جوانی‌های پیغمبر

علی‌اکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد
خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد

علی‌اکبر سوار اسب شد، آقا خداحافظ
جوانی‌های پیغمبر تو گویی رو به میدان کرد

شهادت تشنۀ بوسیدن لب‌های خشکش بود
علی‌اکبر طوافی کرد در میدان و طوفان کرد

علی‌اکبر زمین افتاد، یا نه آسمان افتاد
علی‌اکبر زمین را آسمانی‌تر چراغان کرد

شهادت هم نمی‌دانست با این جان چه باید کرد
کرم کرد و شهادت را به خون خویش مهمان کرد

خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد
علی‌اکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد