شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

رستخیز ناگهان

وادی به وادی می‌روم دنبال محمل
آهسته‌تر ای ساربان! دل می‌بری، دل

اشک ملائک می‌چکد از کهکشان‌ها
پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل

ای آسمان! پایین بیا منظومه اینجاست
هم اختران بر گِـرد او، هم ماه کامل

گاهی به زانوی پیمبر، گه به نیزه
عشق است و او را می‌برد منزل به منزل

صوفی! بِهِل این اربعین در اربعین را
با ذکر او یک‌روزه طی گردد مراحل

صوفی! سماع راستین در کربلا بود
در خون خود چرخیدنِ مردانِ بِسمِل

او محشر است، او رستخیز ناگهان است
می‌افکنَد در سینه‌ها ذکرش زلازل

ای روضه‌خوان! تنها بگو نامش حسین است
دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟