شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

رسم جاودانه

در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دل‌شکسته بُوَد بی‌نصیب نیست

عطری که می‌وزد به فضا در حریم قدس
چون عطر یاس و یاسمن و عطر سیب نیست

اینجا که می‌رسی نفست تازه می‌شود
دلداده می‌شوی و دلت بی‌شکیب نیست

بازار عاشقی و محبت همیشگی‌ست
این رسم جاودانه در این‌جا عجیب نیست

آب حیات، آب شفا دارد این حریم
این خطّه را نیاز به ناز طبیب نیست

اینجا دعا به اوج تمنّا رسیده است
اینجا دمی به جز دم «اَمّن یجیب» نیست

هرکس به گوشه‌ای به نیایش نشسته است
سنگ صبور این همه دل جز حبیب نیست

اینجا پر از هجوم صدای ملائک است
اینجا صدای هیچ غریبی غریب نیست