شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

شب وصل ياران

چه شب است يا رب امشب كه شكسته قلب ياران
چه شبى كه فيض و رحمت، رسد از خدا چو باران

چه شبى كه تا سحرگاه، ز فرشتگان «الله»
بركات آسمانى، برسد به جان‌نثاران

شب انس و آشنايى‌ست، شب عاشقان مهدى‌ست
شب وصل هر جدايى‌ست، شب اشک رازداران

شب تشنگان ديدار، شب ديدگان بيدار
شب سينه‌هاى سوزان، شب سوز سوگواران

شب قلب‌هاى لرزان، شب چشم‌هاى گريان
شب بندگان خالص، شب راز رستگاران

شب توبه و اجابت، شب صدق و معنويت
شب گريه و مناجات، شب شور و شوق ياران

شب نغمه‌هاى ياربّ، شب ذكر «توبه» بر لب
شب گوش دل سپردن، به سرود جويباران

چه بسا كه تا سحرگاه، سفر شبانه رفتيم
كه مگر نسيم لطفى، بوَزَد در اين بهاران

چه خوش است يا رب امشب، كه خطاى ما ببخشى
ز كرم كنى نگاهى به جميع شرمساران

تو خدايى و خطاپوش، تو بزرگ و اهل احسان
گنه از غلام مسكين، كرم از بزرگواران

تو انيس خلوت دل، تو پناه قلب خسته
تو طبيب چاره‌سازى، تو كريم روزگاران

دل دردمند ما را، تو شفايى و تو درمان
به تو مبتلا و محتاج، نه منم، كه صد هزاران

به خدایی‌ات خدايا، به مقام اوليايت
به فرشتگان، رسولان، به خشوع خاكساران

شب دلشكستگان را به سحر رسان، خدايا
ز فروغ خود بتابان، به دل اميدواران