نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
بعد از تو روزها شده بیرنگ مرتضی
بیرنگ، بیقرار و بدآهنگ مرتضی
گرچه بیش از دیگران، سهمش در این دنیا غم است
«مرد» اخمش، خندهاش، حرفش، نگاهش، محکم است
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
با دردهای تازهای سر در گریبانم
اما پر از عطر امید و بوی بارانم
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
جز ردّ قدمهای تو اینجا اثری نیست
این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
حس میکنم هرشب حضورت را کنارم
وقتی به روی خاک تو سر میگذارم
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان