نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
آهسته از غم تو زمین و زمان شکست
عطر تن پیمبر از این خانه میرود
بال ملک معطر از این خانه میرود
مَردمِ كوچههای خوابآلود، چشم بیدار را نفهمیدند
مرد شبگریههای نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند
فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم