چه خوب، مرگ خریدار زندگانی توست
حیات طیبه تصویر نوجوانی توست
شعر از مه و مهرِ شبشکن باید گفت
از فاطمه و ابالحسن باید گفت
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
چشم وا کن اُحُد آیینهٔ عبرت شده است
دشمن باخته بر جنگ مسلط شده است
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشۀ می در بغل شکست