شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم