او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود