شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود