با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان تو را میسر گردد
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری