پای زخم آلود من! طاقت بیاور میرسی
صبح فردا محضر ارباب بیسر میرسی
زمین تشنه و تنپوش تیره... تنها تو
هزار قافله در اوج بیکسیها تو
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست