در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی