سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم