ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها