حُسنِ یوسف رفتی اما یاسمن برگشتهای!
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشتهای؟
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
برداشت به امیّد تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطرۀ دور و برش را