فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!