بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها