میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
یک پرده در سکوت شکستم، صدا شدم
رفتم دعای ندبه بخوانم، دعا شدم
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد