گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد