میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد