هنوز از جبهه میآید نسیم آشنای تو
خیالانگیز و رؤیایی عروج تا خدای تو
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
چرا و چرا و چرا میکشند؟
«به جرم صدا» بیصدا میکشند
خاموشی تو رنگ فراموش شدن نیست
در ولولۀ نام تو خاموش شدن نیست