پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
هنوز از جبهه میآید نسیم آشنای تو
خیالانگیز و رؤیایی عروج تا خدای تو
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
خاموشی تو رنگ فراموش شدن نیست
در ولولۀ نام تو خاموش شدن نیست