فیض بزم حق، همیشه حاضر و آماده نیست
ره به این محفل ندارد، هر که مست باده نیست
دوباره سرخه تموم دفترم
داره خون از چشای قلم میاد
شکوه تاج ایمان بر سر ماست
شجاعت قطرهای از باور ماست
از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید