یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود