امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود