دیدن یک مرد گاهی کار طوفان میکند
لحظهای تردید چشمت را پشیمان میکند
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
داشت میگفت خداحافظ و مادر میسوخت
آب میریخت ولی کوچه سراسر میسوخت
جاریست در زلالی این دشت آسمان
با این حساب سهم زمین «هشت آسمان»