حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
بگو که یکشبه مردی شدی برای خودت
و ایستادهای امروز روی پای خودت
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم