ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد