آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم