آهنگ سفر کرد به فرمان حسین
در کوچۀ کوفه شد غزلخوان حسین
سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
با ذکر حسین بن علی غوغا شد
درهای حرم با صلواتی وا شد
غالب شده بود ترس بر عرصۀ جنگ
پر بود تمام معرکه از نیرنگ
آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود
با اشک سوی نعم الامیر آمده بود
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
برخیز و کفن بپوش سر تا پا را
تا گریه کنند آن قد و بالا را