هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را