با دشمن خویش روبهرو بود آن روز
با گرمی خون غرق وضو بود آن روز
آه است به روی لب عالم، آه است
هنگام وداع سخت مهر و ماه است
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو