یکباره میان راه پایش لرزید
مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت